Find useful info for Mt Damavand in 20 different languages in MDG Int.
فارسی České Dansk Deutsch Dutch English English Weblog English Website Español Français Hrvatski MDG Int international Italiano Norsk Polski Português Română Suomi Svenska ελληνικά български России العربية
راهنمای کوه دماوند
Mount Damavand Guide
کاملترین و جامعترین مرجع اینترنتی در باره کوه دماوند این آتشفشان زیبای ایران است که به 20 زبان مختلف دنیا تهیه و در اختیار بازدید کنندگان قرار گرفته است.
کاملترین این مطالب در حال حاضر بزبان انگلیسی تهیه شده که میتونید در
ببینید Mount Damavand Guide و یا وبسایت Mount Damavand Guide وبلاگ
بزودی با مطالب متنوع آموزشی درباره دماوند و چگونگی صعود به بلند ترین نقطه ایران و خاور میانه بزبان شیرین و ساده فارسی در خدمت شما خواهیم بود .
خلاصه راهنمای کوه دماوند را میتونید به 20 زبان مختلف دنیا در وب سایت های ما مطالعه نمایید .
کوه دماوند
کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران است که به عنوان بلندترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان خاورمیانه شناخته میشود. این کوه در قسمت مرکزی رشتهکوه البرز در جنوب دریای خزر و در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد. این قله که از نظر تقسیمات کشوری در استان مازندران قرار دارد در هوایی صاف و آفتابی از شهرهای تهران، ورامین و قم و همچنین کرانههای دریای خزر قابل رؤیت است. نزدیکترین شهر بزرگ به این کوه لاریجان است. کوه دماوند در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۸ میلادی به عنوان نخستین اثر طبيعی ايران در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد
دماوند در اساطیر ایران هم مطرح است و شهرتش بیش از هرچیز به خاطر این است که ضحاک (پادشاهی ستمگر و اژدهافش) در آن به بند کشیده شدهاست. در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلیتر کوه دماوند اشاره شدهاست. دماوند دارای چشمههای آب گرم لاریجان، اسک و وانه است
جغرافیا
ارتفاع
منابع مختلف اندازههای گوناگونی برای ارتفاع قلهٔ دماوند از سطح دریا ذکر کردهاند. به نقل از درگاه ملی آمار، ارتفاع این قله ۵٬۶۱۰ متر است ؛ منابع دیگر، از جمله پایگاه ملی دادههای علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، ارتفاع ۵٬۶۷۰ متر و ۵٬۶۷۱ متررا نیز برای قلهٔ این کوه ذکر کردهاند. دایرةالمعارف فارسی فهرستی شش موردی از ارتفاعهایی که برای این قله آمدهاست ذکر میکند که از ۵٬۵۴۳ تا ۶٬۴۰۰ متر میرسد. فاصله از شهرهای نزدیک این قله در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران، ۶۲ کیلومتری غرب آمل و ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند واقع شدهاست
رودخانههای پیرامون
رودخانه تینه در شمال، رودخانه هراز در جنوب و شرق و رودخانه دلیچای در غرب این کوه واقع شدهاند.
کوهستان
قله دماوند در شرق کوهستان البرز مرکزی (استان مازندران) از رشته کوه البرز قرار دارد. قلههای مجاور آن ورارو، سه سنگ، گل زرد و میانرود است
آتشفشان
دماوند یک کوه آتشفشانی مطبق است که عمدتاً در دوران چهارم زمینشناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده و نسبتاً جوان است. فعالیتهای آتشفشانی این کوه محدود به تصعید گازهای گوگردی است. آخرین فعالیتهای آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸۵۰۰ سال قبل بودهاست. دماوند یک آتشفشان خفتهاست که امکان فعال شدن مجدد آن وجود دارد. در برخی از سالها از جمله در سال ۱۳۸۶، از قله دماوند، دود و بخارهایی خارج شدهاست که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعال شدن این آتشفشان پنداشتهاند. اما در حقیقت در سالهای پربارش، با نفوذ آب به درون قله و مواجه شدن با سنگهای داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج میشود و چنین به نظر میرسد که فعالیتهای آتشفشانی صورت گرفتهاست. قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است که دریاچهای از یخ آن را پوشاندهاست. همچنین نشانههایی از وجود دهانههای قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه میشود.
نامها و ریشهشناسی
نام دماوند به دو صورت مشهور دماوند و دنباوند (با زبر یا پیش دال) ضبط شدهاست. حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمدهاست. صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شدهاست دباوند است. این کوه را با نامهای کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کردهاند. «نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است (ری باستان ۲/۶۴۲)»
در مورد دلیل نامگذاری دماوند در فرهنگ معین آمدهاست: «دم (دمه، بخار) + اوند = وند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان)»[۳۰]
احمد کسروی دربارهٔ نامگذاری دماوند یا دنباوند نظر کاملاً متفاوتی دارد. *. وی با استدلالهایی نسبتاً پیچیده نامگذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط میداند و مینویسد «در زبانهای باستان «نها» بهمعنی پیش و «دما» بهضم دال بهمعنی پشت و دنبال بوده،...» و در مورد «وند» مینویسد:««وندن» در زبانهای باستان ایران بهمعنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که ماضی آن است بهمعنی نهاد، برجایی ایستاد (واقعشد) میآمدهاست» او در ادامه نتیجه میگیرد:«پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیشرو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت.
اسطوره
به بند کشیده شدن ضحاک به دست فریدون در شاهنامه
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیدهاست و ضحاک آنجا زندانیاست تا آخرالزمان که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود. هنوز هم بعضی از ساکنین نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده میشود، نالههای هموست.
در تاریخ بلعمی محل زیست کیومرث کوه دماوند دانسته شدهاست و گور فرزند وی هم آنجا دانسته شدهاست. با این تفصیل که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه برآورد و کیومرث فرزند را در چاه فروهشت. بلعمی سپس از مغان نقل کند که کیومرث بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز تا امروز (روزگار بلعمی) ده پانزده بار پرزند و به هوا برشود و از مغان نقل میکند که این آتش دیو را از فرزند او دور دارد. به گفتهٔ تاریخ بلعمی جمشید به طبرستان به دماوند بود که سپاه ضحاک به وی رسید.. بنا به روایتی نبرد لشگر فریدون به سپاهسالاری کاوه با ضحاک در حوالی دماوند بود. دماوند بار دیگر در گاه پادشاهی منوچهر مطرح میشود. آرش از فراز آن تیری انداخت تا مرز میان ایران و توران تعیین کند.
بعدها با پا گرفتن اساطیر سامی در ایران برخی شخصیتهای این اساطیر هم با دماوند ارتباطاتی یافتند. از جمله «عوام [...] معتقدند که سلیمانبن داوود, یکی از دیوان را که «صخر المارد» (سنگ سرکش) نام داشت در آنجا زندانی نمود. گویند، بر قلهٔ دماوند، زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد، روشنی بیرون آید.»
ادبیات
در اشعار ایرانی معمولاً نام دماوند در ارتباط با اسطورهٔ به بند کشیده شدن ضحاک ظاهر میشود. فردوسی در شاهنامه در ابیاتی که داستان به بند کشیده شدن ضحاک توسط فریدون را تصویر میکند، چنین سروده است
برآن گونه ضحاک را بسته سخت--------- سوی شیرخوان برد بیدار بخت
همی راند او را به کوه اندرون-------- همی خواست کارد سرش را نگون
بیامد هم آنگه خجسته سروش---------- به خوبی یکی راز گفتش به گوش
که این بسته را تا دماوند کوه--------------- بِبَر همچنان تازیان بیگروه
اسدی طوسی در گرشاسپنامه که به پیروی از شاهنامه سروده شدهاست به این اسطوره اشاره میکند. در اشعار و منظومههای شاعران دیگر از جمله قصیدهای از ناصرخسرومنظومهٔ ویس و رامین از فخرالدین اسعد گرگانی و قصیدهای از خاقانی تلمیح این اسطوره دیده میشود. همچنین گاه در عظمت به دماوند مثل زدهاند.
قصیده دماوندیه اثر ملک الشعرای بهار تنها یکی از چندین شعری است که در مورد دماوند سروده شدهاست. دماوندیه اول او در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی با این مطلع آغاز گشت:
ای کوه سپیدسر، درخشان شو---------- مانند وزو، شراره افشان شو
قصیدهٔ «دماوندیه دوم» که در سال ۱۳۰۱ توسط همین شاعر سروده شد، از شعرهای معروفی است که دربارهٔ دماوند سروده شدهاست که چند بیت نخستین آن چنین است:
ای دیو سپید پای دربند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از پای به سر یکی کلهخود ز آهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
دماوند در تاریخ
در طی سلطنت دودمان پهلوی بر ایران، تصویر کوه دماوند در وسط نشان رسمی ایران قرار داشت.
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد میانگاشتند. اگرچه به راستی ایشان دچار لغزش شده بودند و سنگ لاجورد از بدخشان میآمدهاست. در زمان تاخت و تاز آشوریها به پشته ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده میشده و در متنهای آشوری هم بدان اشارهشدهاست. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمینهای تا کوه دماوند را خراجگزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوریها تا پای کوه دماوند لشکرکشیده بودند. اما بهپیشروی ادامه ندادند چون آسوریها دماوند و قدری آنسوترش کویر لوت را پایان دنیا میپنداشتند.
شیوه گذاردن پیکر مردگان را در کوهها را دیاکونوف آیین مغانی میانگارد که در دامنه دماوند میزیستهاند و این آیین را به دیگر جاهای ایران پراکنده نمودهاند. در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بودهاست که موبدی زرتشتی به نام مَسمُغان و پیروانش در آن میزیستهاند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویرانگشته و مسمغان نیز کشته شد. مسمغان (به عربی کبیرالمجوس) لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمینهایی در پای دماوند بودهاند.
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (هجری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسلکرد و مسلمان شد.
«در حدودالعالم آمده که ویمه و شلنبه دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی بتابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد.(حدودالعالم. ص ۱۴۷)»
گفتنی است که در طی سلطنت دودمان پهلوی بر ایران، از نقش کوه دماوند به عنوان نماد ایران زمین و خورشید در حال تابش در پشت آن سود برده شده بود.
در طی سلطنت دودمان پهلوی بر ایران، تصویر کوه دماوند در وسط نشان رسمی ایران قرار داشت.
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد میانگاشتند. اگرچه به راستی ایشان دچار لغزش شده بودند و سنگ لاجورد از بدخشان میآمدهاست. در زمان تاخت و تاز آشوریها به پشته ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده میشده و در متنهای آشوری هم بدان اشارهشدهاست. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمینهای تا کوه دماوند را خراجگزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوریها تا پای کوه دماوند لشکرکشیده بودند. اما بهپیشروی ادامه ندادند چون آسوریها دماوند و قدری آنسوترش کویر لوت را پایان دنیا میپنداشتند.
شیوه گذاردن پیکر مردگان را در کوهها را دیاکونوف آیین مغانی میانگارد که در دامنه دماوند میزیستهاند و این آیین را به دیگر جاهای ایران پراکنده نمودهاند. در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بودهاست که موبدی زرتشتی به نام مَسمُغان و پیروانش در آن میزیستهاند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویرانگشته و مسمغان نیز کشته شد. مسمغان (به عربی کبیرالمجوس) لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمینهایی در پای دماوند بودهاند.
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (هجری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسلکرد و مسلمان شد.
«در حدودالعالم آمده که ویمه و شلنبه دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی بتابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد.(حدودالعالم. ص ۱۴۷)»
گفتنی است که در طی سلطنت دودمان پهلوی بر ایران، از نقش کوه دماوند به عنوان نماد ایران زمین و خورشید در حال تابش در پشت آن سود برده شده بود.
کوهنوردی
در زمانهای قدیم عدهای خود را به قلهٔ دماوند رسانیده بودند. ناصر خسرو در سفرنامهاش نوشتهاست که گویند بر سر دماوند چاهیاست که نوشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند. صاحب آثار البلاد و اخبار العباد با نقل قولی دست دوم میگوید که عدهای از اهالی آن نواحی میگفتهاند که در طی پنج روز و پنج شب به قلهٔ دماوند رسیدهاند و قلهٔ آن را مسطح با مساحت صد جریب یافتهاند گرچه از دور به مخروط میماند.اولین صعود موفقیتآمیز اروپائیان به قلهٔ دماوند در سال ۱۸۳۷ توسط تیلر تامسن صورت گرفتهاست.همچنین نخستین صعود مستند ایرانی به این قله، به سال ۱۸۵۷ باز میگردد که تیم سرهنگ محمدصادقخان قاجار ارتفاع آن را ۶۶۱۳ ذرع تعیین نمود.
مسیرهای اصلی صعود
برای رسیدن به قله مانند تمامی کوهها از هر مسیری میتوان پیش رفت ولی شناختهشدهترین آنها این جبههها هستند:
• جبهه شمالی؛ مسیر صعود این جبهه از میان دو یخچال سیوله (سمت راست) و دوبی سل (سمت چپ) صورت میگیرد.
• جبهه شمال شرقی؛ پناهگاه تخت فریدون در این مسیر قرار دارد.
• جبهه جنوب غربی؛ پناهگاه سیمرغ در این مسیر قرار دارد.
• جبهه جنوبی؛ از سمت جنوب شرقی کوه. پلور، رینه، گوسفندسرا و بارگاه سوم در این مسیر قرار میگیرند.
آسانترین این مسیرها جبهه جنوبی و سختترین آنها جبهه شمالی است.سه جبهه شمالی، جنوبی و شمال شرقی در نزدیکی روستاها قرار گرفتهاند و همچنین همگی دارای جانپناه در میان راه هستند.
پناهگاهها
در نقشه راهنمای صعود به قلههای البرز مرکزی پناهگاههایی به شرح زیر مشخص شده است:
• پناهگاه گوسفندسرا (کوهپایه) در ارتفاع ۲۹۵۰ متری.
• بارگاه سوم (یال جنوبی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
• پناهگاه سیمرغ (یال جنوب غربی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
• پناهگاه تخت فریدون (یال شمال شرقی) در ارتفاع ۴۳۶۰ متری.
یخچالهای معروف
• یخچال سیوله (جبهه شمالی)
• یخچال دوبی سل (جبهه شمالی)
• یخچال عروسکها (جبهه شمالی)
• یخچال یخار (شمال شرقی
ویکیپدیا
در زمانهای قدیم عدهای خود را به قلهٔ دماوند رسانیده بودند. ناصر خسرو در سفرنامهاش نوشتهاست که گویند بر سر دماوند چاهیاست که نوشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند. صاحب آثار البلاد و اخبار العباد با نقل قولی دست دوم میگوید که عدهای از اهالی آن نواحی میگفتهاند که در طی پنج روز و پنج شب به قلهٔ دماوند رسیدهاند و قلهٔ آن را مسطح با مساحت صد جریب یافتهاند گرچه از دور به مخروط میماند.اولین صعود موفقیتآمیز اروپائیان به قلهٔ دماوند در سال ۱۸۳۷ توسط تیلر تامسن صورت گرفتهاست.همچنین نخستین صعود مستند ایرانی به این قله، به سال ۱۸۵۷ باز میگردد که تیم سرهنگ محمدصادقخان قاجار ارتفاع آن را ۶۶۱۳ ذرع تعیین نمود.
مسیرهای اصلی صعود
برای رسیدن به قله مانند تمامی کوهها از هر مسیری میتوان پیش رفت ولی شناختهشدهترین آنها این جبههها هستند:
• جبهه شمالی؛ مسیر صعود این جبهه از میان دو یخچال سیوله (سمت راست) و دوبی سل (سمت چپ) صورت میگیرد.
• جبهه شمال شرقی؛ پناهگاه تخت فریدون در این مسیر قرار دارد.
• جبهه جنوب غربی؛ پناهگاه سیمرغ در این مسیر قرار دارد.
• جبهه جنوبی؛ از سمت جنوب شرقی کوه. پلور، رینه، گوسفندسرا و بارگاه سوم در این مسیر قرار میگیرند.
آسانترین این مسیرها جبهه جنوبی و سختترین آنها جبهه شمالی است.سه جبهه شمالی، جنوبی و شمال شرقی در نزدیکی روستاها قرار گرفتهاند و همچنین همگی دارای جانپناه در میان راه هستند.
پناهگاهها
در نقشه راهنمای صعود به قلههای البرز مرکزی پناهگاههایی به شرح زیر مشخص شده است:
• پناهگاه گوسفندسرا (کوهپایه) در ارتفاع ۲۹۵۰ متری.
• بارگاه سوم (یال جنوبی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
• پناهگاه سیمرغ (یال جنوب غربی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
• پناهگاه تخت فریدون (یال شمال شرقی) در ارتفاع ۴۳۶۰ متری.
یخچالهای معروف
• یخچال سیوله (جبهه شمالی)
• یخچال دوبی سل (جبهه شمالی)
• یخچال عروسکها (جبهه شمالی)
• یخچال یخار (شمال شرقی
ویکیپدیا
تاریخچه اولین صعودها به قله دماوند
مازند نومه -- داود محمدی
در تاريخ زياد آمده و تاريخنگاران و جهانگردان نيز يادآور شدهاند كه ايرانيان قديم براي آفتاب و ماه و آتش و آب و باد در قلهي كوهها قرباني ميكردهاند و اهورامزدا، مجسمه و معبد خصوصي نداشته و فقط در قلههاي كوهها محلهايي بوده است كه روحانيون زردشتي آتش مقدس را روشن نگاه ميداشتهاند(2) هم اينك نيز در روزگار ما آثار و بقاياي قلاع و دژهاي باستاني گواه صادقاند و وجود آتشگاههاي متعدد در ارتفاعات و قلل كوهها، مهر تأييد است بر قدمت كوهنوردي در كشور كوهستاني ما. همچنين وجود لغاتي مانند كوه كوب، كوه گذار، كوهنورد، كوهپيما، كوهگرد و كوهرو در ادبيات ما سابقهي هزار ساله و بيشتر دارد.
به زير اندرون آتش و نفت و چوب
زبــر گرزهــاي گران كــوه كــوب
(فردوسي)
بيابان در نورد و كوه بگذرد
منازلها بكوب و راه گسيل
(منوچهري)
تازي اسبان پارسي پرورد
همه دريا گذار و كوهنورد
(نظامي)
اين لغات برحسب نياز به وجود آمده و خود دليل بر انجام كوهنوردي در ازمنهي دور بوده است. وجود گوگرد خالص بر رأس قله و مصرف آن در صنايع هزارههاي قبل و كسب درآمد از اين راه، شديداً مورد توجه بوده و گوگرد دماوندي كه بهترين نوع آن بوده است توسط اهالي لاريجان جهت فروش از قله به داخل حمل و به بازار شهرستانها روانه ميشده است.
در حقيقت اهالي اين منطقه اولين كوهنوردان حرفهاي بودهاند كه با صعود به قله به ترويج كوهنوردي پرداختهاند، همان طور كه امروزه بهترين راهنمايان قله فرزندان همان كوهنورداناند و نسل اندر نسل در جهت توسعهي كوهنوردي كوشا بودهاند. و هم اينان بودهاند كه آن قدر گوگرد از قله به لارجان حمل نمودهاند كه چندين مغازه بر ستيغ دماوند ايجاد شده و اولين شبمانيهاي تاريخ كوهنوردي در همين معادن ابتدايي بر بلنداي قله سپري گرديده است.(3)
ابودلف جغرافيدان و معدنشناس عرب نيز قطعاً اطلاعات خود را مديون كوهنوردان لارجان بوده و با كمك آنان درسال 341 هجري قمري برابر با 330 شمسي (1051 سال پيش) عازم صعود به قله گرديده است. گرچه ظاهراً ابودلف به قله نرسيده (كه شايد هم رسيده باشد) ولي اظهار وي به اين كه با سختي فراوان و خطرات جاني، خود را تا نيمهي بلندي كوه رسانده و چشمهي بزرگي يافته و اطراف آن گوگرد سنگ شده مشاهده نموده، حداقل سابقهاي يك هزار ساله از كوهنوردي بر دماوند را نشان ميدهد.
سه دهه بعد از ابودلف، حماسهسراي بزرگ، فردوسي نامور، داستان زال را كه با بدني سفيد و موهايي چون برف متولد شده و سام او را در كوه رها كرده بود چنين سرود:
يكي كـوه بود نامش البرز كــوه
به خورشيد نزديك و دور از گروه
نهـادند بــر كـوه و گشتند بـاز
بـــرآمـد بـر ايــن روزگاري دراز
فرود آمد از ابر سيمرغ و چنگ
بـزد بـر گرفتــش از آن گرم سنگ
همچنين ميتوان به واقعيت كوهنوردي در ايرانباستان، با اسطورهي كمان گرفتن آرش كه به قله ميرود و تيري مياندازد تا مرز ايران تعيين شود، پي برد.
استاد عبدالحسين زرينكوب در جلد اول «تاريخ مردم ايران» در مورد آرش كمانگير چنين ميآورد «به موجب روايات، در جنگ سختي كه منوچهري در طي آن در محاصرهي تورانيهاي متجاوز ميافتد، آرش شيوا تير (ارخشو خشويو ايستو) كه در اوستا از وي همچون آرياي آريانها و تيراندازي كه تير او تندترين است ياد ميشود، از فراز كوه آريو خشته تيري مياندازد كه به شيوهاي معجزهآسا و با مساعدت ايزدان در فاصلهي طولاني در كوه خونوانت مينشيند و بدينگونه مرز ايران و توران تعيين ميشود.» در همين مورد علامه دهخدا در لغتنامه اشاره ميكند: «آرش پهلوان ايراني از قله دماوند تيري بيفكند كه از بامداد تا نيمروز برفت و به كنار جيحون فرود آمد و جيحون حد شناخته شد.»
در اين جا با ذكر دو بيت از حكيم ناصر خسرو، مروري داريم بر سندي ده قرني و معتبر از وي:
برخاستم از جاي و سفر پيش گرفتم نــزخـانـهم يـاد آمـد و نـز گلـشن و منظـر
گه دريـــا، گه بـالا، گه رفـتن بـيراه گه كوه و گهي ريگ و گهي جوي و گهي جر
حجت خراسان، دانشمند و جهانگردي كه با 18000 كيلومتر بيابانگردي، مسافرت و كوهگردي ميتوان او را خود كوهنوردي شجاع و جسور دانست، در 956 سال پيش، هنگام عبور از سرزمين ري در سفرنامهي خويش به دماوند اشاره نمود: «در ميان ري و آمل كوه دماوند است مانند گنبدي و آن را لواسان گويند و گويند بر سر آن چاهي است كه نوشادراز آنجا حاصل شود و گويند كه كبريت نيز، و مردم پوست گاو ببرند و پرنشادر كنند و از سر كوه بغلطانند كه به راه نتوان فرود آوردن.(4)
با اظهار ناصرخسرو داير بر حمل نشادر، مسلم مينمايد كه كوهنورديهاي آن زمان تا قلهي دماوند تداوم داشته، و منظور از چاه نشادر، هم ميتواند گودي رأس قله باشد و هم مغازههايي كه براي استخراج گوگرد كنده ميشده است.
گرچه در قرون پيش چشمههاي آبگرم و دامنههاي دماوند بازديد كنندگان داخلي و خارجي داشته، ولي اولين صعود ـ لااقل تا آنجا كه من برخورد كردهام ـ مربوط است به سال 1798 كه ملكونوف روسي در صفحه 93 سفرنامه خود در سال 1860 ملادي مرقوم داشته: نخستين كسي كه به عزم سياحت به بالاي كوه رفته است، گربرت (H. Gerbert) نمساوي (اتريسي) بوده، پس از آن الوي فرانسوي كه به قلهي آن رسيدن نتوانست.
ليكن لرد كرزن در كتاب خود به نام ايران و قضيه ايران در صفحه 455 چنين نوشته است: «اولين كسي كه توفيق بالا رفتن به قله آن را احراز نموده مستر تامسن بوده است. در سال 1836. طبيعيدان فرانسوي (Aucher – Eloy) تامسن را در موقع پايين آمدن از كوه ملاقات كرد و چند روز بعد خودش بر اين كوه بالا رفت و از آن پس هم قلهي دماوند را چندين نفر از اعضاي سفارتخانهها در تهران بالا رفتهاند.»
اين نكته احتياج به توضيح بيشتر دارد كه سبب طولاني شدن مقاله خواهد بود. اما لازم است يادآور شود اولين شبماني هستند بر فراز قله، در 165 سال قبل انجام شده و مربوط به مستر تامسن است، و دومين آن متعلق به گروه ايراني كربلايي اسداله در 132 سال پيش كه هر دوي اينها از نظر تاريخ جهاني كوهنوردي از اهميت ويژهاي برخوردارند.
در سالهاي بعد، كوتسي (1843)، مور و فرشفيلد (1868)، ناپيه (1880)، لرد كرزن (1881)، هيئت سوئيد (1885)، ژاك دُمرگان (1889)، سون هدن (1890)، دكتر ژزف كُك (1900) و ديگران برنامههاي زياد وي دماوند اجرا نمودهاند.
در اين ميان برنامهي دُمرگان به علت اين كه 13 سال پيش در اوايل دسامبر صعود به قله را د دماي 26 درجه زير صفر انجام داده از اهميت به سزايي برخوردار است. در اين برنامه نزديك بود همنورد دمرگان (پير واسلن) كشته شود. ميتوان گفت كه صعود در اين فصل شايد در كوهنوردي جهاني به موقع خود نادر بوده و از اين روي، احتمالاً كمتر قلهاي چون دماوند در صعود «زمستاني» چنين سابقهاي دارد.
بخش مهمي از صعودها به دماوند در خاطرهنويسيها و پژوهشهاي علميِ خارجيان به يادگار مانده، اما دليلي ندارد كه بگوييم ايرانيان كمتر صعود داشتهاند، چرا كه همراه همهي بيگانگان، بلدهايي بوده اند مانند قربانعلي (5) راهنماي، مور، فرش فيلد، و نيز چهار راهنماي مستر تامسن؛ و بايد يادآور شد كه خاطرهنويسي براي اروپاييان يك عات فرهنگي است، در حالي كه با خوي و خلق ما، موضوعات معمولاً سينه به سينه منتقل ميگردد.
به هر حال، نخستين صعود مستند ايراني به قلهي دماوند، در سال 1857 ميلادي (145 سال پيش) انجام شده كه تيم سرهنگ محمدصادق خان قاجا، ارتفاع قله را 6613 ذرع تعيين كرد؛ برنامه آنان بعد از فقط چهار صعود خارجي بوده و 17 سال قبل از تأسيس كلوب كوهنوردي فرانسه (1874) انجام شده و براي خود از جايگاهي مهم برخوردار است. (در مورد ماخذ اين مطلب در جاي ديگري توضيح خواهم داد.)
گرچه در قرون اخير مون بلان با بلندي 4807 متر، به سال 1786 اولين صعود را داشته و دماوند در سال 1798 (6)، اما با توجه به اينكه ارتفاع دماوند 864 متر بيشتر است و صعود اول دفعهي آن در سال 915 ميلادي (7) توسط ابودلف جغرافيادان عرب، 835 سال جلوتر از نخستين صعود مونبلان بوده است، و با توجه به گواهي معتبر ناصرخسرو در مورد حمل گوگرد، كه مغازههاي آن در سالهاي1837 و 1870 توسط تامسن و كربلايي اسداله گزارش شده و اولين شبمانيهاي تايخي در ارتفاع 5671 متري دماوند توسط همين دو گروه انجام گرفته، بيشك در ميان كوههاي بلند دماوند كهنترين صعودها را در تاريخ دارد، و در صورت بررسي و پژوهشي بيشتر، احتمالاً به يافتههاي ديگري نيز خواهيم رسيد.
بنابراين با جرأت ميتوان گفت دماوند، با داشتن ركورد و محتواي ويژه در صعودها، يك كوه معمولي نيست؛ كوهي است كه جهاني متعلق به فرهنگ كوهنوردي دنيا و ميراث تمام كوهنوردان گيتي با جاذبههاي جادويي. به راستي قلب ورزش كوهنوردي كشور ما در دماوند ميطپد؛ عظمت دماوند، عظمت كوهنوردي ايران است و معرفي جهاني آن، كوهنوردي ميهن ما در دنيا به جايگاهي نو و معتبر خواهد رساند.
به تعبير ديگر از اعتبار و شهرت دماوند كه شأن ملي دارد ميتوان بهره گرفت تا ورزش كوهنوردي كشور در صحنه جهان خودنمايي داشته باشد.
آتشفشان دماوند
رشد - شبکه ملی مدارس ایران
مخروط دماوند ، شاخصترین آتشفشان چینهای کواترنری ایران است. تاریخ فعالیت این آتشفشان بخوبی شناخته نشده و مخروط آن استراتو ولکانی است که ارتفاع آن از سطح دریا 5670 متر ( 5611 متر وزیری ، 1362 ) ولی از زمینهای اطراف 1600 متر تا 2000 متر است. مخروط آن منظم و روی کوههای فراسایش یافتهای که در حدود 3500 متر از سطح دریا ارتفاع دارند واقع است. دامنه کوه بوسیله جریانهای گدازههای متعدد که از قله یا از مخروطهای فرعی سرازیر شده اند پوشیده شده است.
آشنایی
گدازههای دماوند وسعتی در حدود 400 کیلومترمربع را پوشانیده اند. به علاوه جدیدترین گدازهها در دامنه غربی مخروط قرار گرفتهاند و روی همین دامنه مخروطهایی از خاکستر وجود دارد. قله دماوند نسبتا پهن میباشد. در ضلع جنوبی و در ارتفاع 5100 متری آن گازها و فرمرولها نمایان هستند. این محل متعلق به یک دهانه قدیمی است که بوسیله قله مخروطی فعلی مستور گردیده است. در ضلع جنوب شرقی ، نقشه های ولکانی کلاستیک ریزشی و جریانی ضخامت زیادی به خود اختصاص داده است.
دهانه آتشفشان دماوند
قطر دهانه آتشفشان در حدود 400 متر است. قسمت مرکزی دهانه ، بوسیله دریاچهای از یخ پوشیده شده و در حاشیه آن دودخانهایی وجود دارد که زمین های اطراف را به رنگ زرد درآورده اند. جدا از دهانه فعلی ، شواهدی از دهانه های قدیمی را می توان دید. یکی از این دهانه های قدیمی در پهلوی جنوبی و در ارتفاع 100 متر قرار دارد که در حال حاضر ، محل خروج گازها و دودخانها است. در پهلوی شمالی دماوند اثر دیگری از یک دهانه قدیمی به قطر حدود 9 کیلومتر دیده می شود که امروزه رودخانه نونال در آن جریان دارد.
سنگهای دهانه قدیمی کمی بازیک تر از گدازه های جوان دماوند است. اگرچه بروس و همکاران ( 1977 ) با توجه به ترکیب شیمیایی گدازهها ، دماوند را آتشفشانی دیررس و دور از زاگرس میدانند که در تشکیل آن برخورد صفحهها و پدیده فرورانش از نوع خاص و ذوب پوسته اقیانوسی نقش داشته، ولی جایگاه این مخروط در محل تلاقی البرز خاوری و باختری این ذهنیت را تقویت میکند که تلاقی گسل های عمیق پوسته ، بویژه انواع امتداد لغز شمال باختری و شمال خاوری ، محل مناسبی برای رسیدن ماگما به سطح زمین بوده است.
فعالیت آتشفشانهای دماوند
جریان گدازه که از دامنه غربی سرازیر گردیده وارد رودخانه لار شده است و در مسیر آن سدی ایجاد کرده و دریاچه سدی لار را پدید آورده است. این سد بوسیله رسوبات پر گردیده و پس از شکسته شدن گدازههای سد کننده مزبور ، جریانهای آب روی آن برقرار گردید، شاهد این امر وجود تراس (پادگانه آبرفتی) در قاعده دامنه غربی دماوند است.
اندازه گیریهای سن با روش کربن 14 که از مواد کربندار (چوب) موجود در این رسوبات آبرفتی به عمل آمده ، حداقل سن دماوند در حدود 38500 سال تعیین شده است. با توجه به اینکه آثار یخچالهای پلیستوسن در روی مخروط آتشفشانی از بین رفته است میتوان ادعا نمود که فعالیت عظیمی که کوه دماوند را شاخته است بعد از یخبندان عظیم یعنی در دوره هولوسن عمل کرده است ( حدود 10000 سال قبل ).
سنگ شناسی دماوند
کوه دماوند یک آتشفشان مختلط است که جریانهای گدازه آن زیاد و مواد پیروکلاستیک آن نسبتا کم و شامل پومیس ، توف و رسوبات لاهار می باشد. فراوانترین گدازه دماوند ، سنگی است که به آن تراکیت گفته میشود ( به علت بافت پورفیری ، رنگ روشن ، با بلورهای پلاژیوکلاز ، سانیدین ، بیوتیت ، پیروکسن و آپاتیت) و پس از آن آندزیت و بازالت است.
در بین سنگهای آتشفشانی دماوند توفها جایگاه ویژه دارند که شامل انواع متعددی از توف شیشهای (در دره هراز و شمال دماوند) ، توف تراکیتی (در قله) ، توف شیشهای پامیسی (در تینه) هستند. جدا از سنگهای گفته شده ، نهشتههای جریانی آذر آواری باختر دماوند و نهشتههای بلوک مانند از فرآوردههای آتشفشان دماوند هستند.
ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای دماوند
کهنترین گدازههای کواترنری دماوند از نوع بازالت قلیایی است که در نتیجه تفریق ماگمایی پرمایه تر از سیلیس ، ظاهر شدهاند. بطور کلی ، سنگهای دماوند از سه نوع بازیک ، حد واسط اسیدی هستند. انواع بازیک فقط شامل گدازههای بازالتی و تراکی بازالتی است ولی در انواع حد واسط و اسیدی افزون بر گدازهها ، سنگهای آذر آواری و اپی کلاستیک نیز وجود دارد. حجم اصلی کوه دماوند را سنگهایی تشکیل میدهند که از نظر سیلیس ، حد واسط بوده و مقدار سنگهای بازیک ، بسیار کمتر از دیگر سنگهاست.
بیشتر سنگهای دماوند از نوع حد واسط (SiO2 بین 52 تا 63 درصد) و مقدار کمتری نیز از نوع اسیدی (SiO2>%63) هستند که به دو صورت گدازهها و سنگهای آذر آواری رخنمون دارند. فورانهای اولیه از فورانهای بعدی دماوند بازیکتر بوده است و این امر تفریق ماگما را در آشیانه ماگمایی نشان می دهد. گدازههای دماوند از نظر شیمیایی اختصاصات ویژهای دارند یعنی سرشار از سیلیس و آلکالن اند، مقدار آهن آنها کم و نسبت Feo / Mgo نیز ناچیز و به سری شوشونیتی متعلق است.
Useful information and links for Mount Damavand
All Camps
Equipment
FAQ
Google Earth
GPS Landmark
How To Climb
Mt Damavand Info
Photo Gallery
Routes
Ski Mountaineering
Thermal Spring
Timing
Tour
Video Clips
Weather
Contact Us
Please note:
1- We hate spams as much as you do ,your personal information will never be shared with 3rd parties.
2- To help us distinguish between your email and spams, please quote Mt Damavand or Iran Nature in your email subject .
3- Please write your email in English.
4- We will reply to all emails which have the subject Mt Damavand or Iran Nature , please be patient .
5- If you did not get a reply in 2 days , please check your spam box.
If you have any suggestions about our webpage please don't hesitate to drop us a note. If you have any question about climbing Mt Damavand or visiting Iran Natural Attractions feel free to ask .

Mount Damavand Guide Farsi,
MDG پارسی MDGI870615
Copyright © Mount Damavand Guide پارسی. All rights reserved.
hiking & trekking Damavand Iran دماوند ایران iran nature and iran ecosystem , climbing Damavand Iran دماوند ایران and other Iran mountains, equipment list and GPS landmark for Damavand Iran دماوند ایران, route and trail maps for Damavand Iran دماوند ایران, camps , resting places and timing for Damavand Iran دماوند ایران, itinerary Damavand Iran دماوند ایران , experienced guide Damavand Iran دماوند ایران guided tour for Damavand Iran دماوند ایران, transport & services for Damavand Iran دماوند ایران weather forecast Damavand Iran دماوند ایران .Damavand Iran دماوند ایران iran nature and iran ecosystem photo, picture and video . Damavand Iran دماوند ایران iran nature and iran ecosystem guid.
Damavand Iran دماوند ایران Damavand Iran دماوند ایران Damavand Iran دماوند ایران Damavand Iran